اربعین
امام صادق عليه السلام فرمود:
حَنِّكُوا أَوْلادَكُمْ بِتُرْبَهِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِنَّـها أَمــانٌ.
كام كودكانتان را بـا تربت حسـين عليه السلام بـرداريد، چرا كه خاك كربلا، فرزندانتان را بيمه مى كند.
وسائل الشيعه، ج10، ص160
امام صادق عليه السلام فرمود:
حَنِّكُوا أَوْلادَكُمْ بِتُرْبَهِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِنَّـها أَمــانٌ.
كام كودكانتان را بـا تربت حسـين عليه السلام بـرداريد، چرا كه خاك كربلا، فرزندانتان را بيمه مى كند.
وسائل الشيعه، ج10، ص160
درباره سنّ شريف حضرت رقيه (عليهاالسلام) در ميان تاريخ نگاران اختلاف نظر وجود دارد. اگر اصل تولد ايشان را بپذيريم، مشهور اين است که ايشان سه يا چهار بهار بيشتر به خود نديده و در روزهاي آغازين صفر سال 61 ه .ق، پرپر شده است.
بر اساس نوشتههاي بعضي کتابهاي تاريخي، نام مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام)، امّ اسحاق است که پيشتر همسر امام حسن مجتبي (عليهالسلام) بوده و پس از شهادت ايشان، به وصيت امام حسن (عليهالسلام) به عقد امام حسين (عليهالسلام) درآمده است.مادر حضرت رقيه(عليهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضيلت اسلام به شمار ميآيد. بنا به گفته شيخ مفيد در کتاب الارشاد، کنيه ايشان بنت طلحه است.
نام مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) در بعضي کتابها، امجعفر قضاعيّه آمده است، ولي دليل محکمي در اين باره در دست نيست. هم چنين نويسنده معالي السبطين، مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر يزدگرد سوم پادشاه ايراني، معرفي ميکند که در حمله مسلمانان به ايران اسير شده بود. وي به ازدواج امام حسين (عليهالسلام) درآمد و مادر گرامي حضرت امام سجاد (عليهالسلام) نيز به شمار ميآيد.
اين مطلب از نظر تاريخ نويسان معاصر پذيرفته نشده؛ زيرا ايشان هنگام تولد امام سجاد (عليهالسلام) از دنيا رفته و تاريخ درگذشت او را 23 سال پيش از واقعه کربلا، يعني در سال 37 ه .ق دانستهاند. از اين رو، امکان ندارد او مادر کودکي باشد که در فاصله سه يا چهار سال پيش از حادثه کربلا به دنيا آمده باشد. اين مسأله تنها در يک صورت قابل حل ميباشد که بگوييم شاه زنان کسي غير از شهربانو (مادر امام سجاد (عليهالسلام)) است.
در سال ۱۹۴۶ بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا، مجمع عمومی سازمان ملل بهمنظور حمایت از کودکان، سازمانی به نام یونیسف را ایجاد کرد که نخست «انجمن بینالمللی ویژهٔ کودکان سازمان ملل» نام گرفت. در سال ۱۹۵۳، یونیسف (برآمده از سرواژگان United Nations International Children’s Emergency Fund) یکی از بخشهای دائمی در سازمان ملل متحد گردید و روز ۸ اکتبر روز جهانی کودک نامگذاری شد.
یونیسف اعلام داشته که فقط با اختصاص پنج دلار برای هر کودک میتوان جان ۹۰ درصد از کودکانی را که سالانه میمیرند، نجات داد و برای بهبود چشمگیر زندگی کودکان جهان سوم، کافی است که فقط مبلغ ۶ هفته بودجهٔ تسلیحاتی جهان هزینه شود.
وظیفهٔ انجمن کمک به کودکان، یعنی یونیسف، مراقبت از کودکان و برآوردن نیازهای اولیهٔ آنان در سالهای آغازین زندگی، و ترغیب و تشویق والدین به تعلیم فرزندان است.
همچنین تلاش این انجمن برای کاهش بیماری، مرگ و میر در کودکان، و حمایت از آنان در هنگام جنگ و حوادث طبیعی و… است.
در مقدمهٔ کنوانسیون حقوق کودک آمدهاست: «کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود».
با رسیدن کودکتان به سن رفتن به مهد کودک هر دوی شما احساسات و عواطف مختلفی را تجربه می کنید. نانسی زایباخ، روانشناس مدرسه و سخنگوی انگیزشی در شهر نیویورک در این مورد می گوید: «بسیاری از کودکان امروزی قبلاً تجربه های گروهی از جمله بازی با بچه ها در پارک، پیش دبستانی یا مهد کودک داشته اند، ولی برای بچه هایی که مهد کودک محیط جدیدی است، ممکن است اضطراب یا ترس به سراغ بچه بیاید. به عنوان والدین بچه، بهتر است شروعی مثبت و بدون استرس برای او فراهم کنید.»
بیشتر در مورد مهد کودک با او صحبت کنید.
با نزدیک شدن روز اول مهد کودک بهتر است سعی کنید موضوع آن را در صحبت های روزانه خود با فرزندتان مطرح کنید. گفتگوی کوتاهی با او داشته باشید و برایش بگویید که در مهد کودک چقدر خوش می گذرد. بعضی از فعالیت ها را برایش توضیح دهید که می تواند در آنها شرکت کند و در مورد معلم با او حرف بزنید و برایش توضیحات لازم را بدهید. این به کودک شما کمک می کند تا از لحاظ روانی آماده مدرسه شود و منتظر شروع آن بماند.
دور ماندن از همدیگر را تمرین کنید.
اگر فرزندتان زمان زیادی از شما یا خانه تان دور نمانده است، قبل از آنکه او را به مهد کودک بفرستید، سعی کنید قبل از روز اول مهد کودک مدتی از او دور بمانید. مثلاً او را نزد یکی از پدربزرگ و مادربزرگ ها یا اقوام دیگر بگذارید تا پس از چند بار تکرار این کار، او به ندیدن شما برای مدتی عادت کند.
احساسات او را در مورد مهد کودک بررسی کنید.
از فرزندتان بپرسید که او فکر می کند مهد کودک چه شکلی است. مثلاً ببینید که ایده ها و ترس ها و نگرانی های فرزند شما در مورد مهد کودک کدامند و در مورد جزئیات همه آنها با او حرف بزنید و ببینید چه چیزهایی او را هیجانزده و خوشحال می کنند. همچنین می توانید خاطرات خود را برای او تعریف کنید و تجربیات خود را نیز بگوئید و بیشتر روی زمان ها و خاطرات بهتر و هیجان انگیزتر تمرکز کنید.
رفتار صحیح و مناسب را تمرین کنید.
روانشناسان می گویند که والدین باید مطمئن شوند که فرزندشان می تواند رفتارهایی که در مهد کودک از او انتظار می رود را به درستی انجام دهد، برای مثال خودش بتواند غذا بخورد، کت یا کفشش را دربیاورد و بپوشد و وسایل را در جای خاصی بگذارد و در موقع نیاز آنها را بردارد. هرچه کارهایی که فرزندتان می تواند انجام دهد بیشتر باشد، خودش در محیط جدید مهد کودک احساس راحتی بیشتری می کند. همچنین می توانید به او یاد دهید که وقتی از او سوال می کنند چطور جواب دهد و حرف هایش را بزند و با دیگران ارتباط برقرار کند و بدین ترتیب او را آماده رفتن به مهد کودک نمایید.
به فرزندتان دلگرمی بدهید.
شاید فرزند شما نگران این باشد که بخواهد مدت زیادی از کنار شما دور بماند، به خصوص اینکه در محیطی پر از همتایان و بزرگسالان قرار بگیرد که آنها را خوب نمی شناسد. به او دلگرمی بدهید که این تجربه خوب و مثبتی است و شما بعد از مدتی دنبالش می روید و او را به خانه برمی گردانید. همچنین باید به او اطلاع دهید که بعد از مهد کودک شما یا یکی از بزرگترهای مورداعتماد شما به دنبالش می آید. این باعث می شود که او بر این ترس غلبه کند که شما برای همیشه او را ترک کرده اید.
برای یک جشن برنامه ریزی کنید.
یک رویداد ویژه را برنامه ریزی کنید تا اولین روز فرزندتان در مهد کودک را جشن بگیرید. برای مثال به باغ وحش بروید یا او را به پارک یا رستوران محبوبش ببرید یا برایش بستنی بخرید یا او را نزد یکی از اقوام یا دوستان محبوبش ببرید. این باعث می شود که او منتظر باشد که روز اول مهد کودک فرا برسد و این ایده که مهد کودک جای خوبی است که برای روز اول آن جشن می گیرند در او ایجاد شود.
برایش از خودتان یادگاری بگذارید.
اینکه یک وسیله یا چیزی همراه او بگذارید که او را به یاد شما یا خانواده اش بیندازد، کافی است که استرس روز اول جدایی از شما را تسکین دهد. این وسیله می تواند یک یادداشت یا نقاشی یا عکس باشد یا حتی یک یادگاری یا عروسک و اسباب بازی کوچک باشد. به او بگویید که این وسیله کوچک را در جیب یا کوله اش بگذارد تا حس کند که شما نزدیکش هستید.